● از وقتی تنهایی مونی توی این عید رو فهمیدم بغض کردم...خیلی،
کاش فاصله ها نبودن ...کاش پیشش بودم...خیلی دوستش دارم خیلیییییییییییییییییییی....:(
بچه
ها یک چیزی بگم بخندید دیشب بعد از سال تحویل زنگ زدم مازیار عیدو تبریک
بگم ، خواب بود بهش میگم خواب بودی میگه نه ، میگم باشه خب عیدت مبارک
عزیزم ،
می دونید چی جواب میده؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
میگه
میترا دیشب جنگ شروع شده ها ، میگم عزیز دیروز صبح شروع شده میگه نه دیشب
بوده ...در حالیکه داشتم از چرت و پرتهای مازیار از خنده منفجر میشدم
واینکه چرا اول نمیگه عید تو هم مبارک بعد حرف جیگ رو بزنه گفتم مازی جونم
صبح بهت زنگ می زنم و گوشیو قطع کردم ...یکی نیست به من یاد بده چطور این
پسرو از این فکرها بندازم؟!!! ، کشته مارو با سیاست و جنگ:)))))))))))))
No comments:
Post a Comment