Sunday, June 10, 2012

رويای آرامش
يک دشت پر گلهای رنگارنگ
يک آسمون آبی که با ابرهای سفيد پرشده باشه
يک جفت چشم مهربون که از پشت يکی از ابرهای سفيد داره دشتو نگاه می کنه
يک دختر با لباسی زيبا ؛ لباسی بلند از جنس حرير که روی سبزه ها کشيده ميشه و گلها رو نوازش می کنه
يک دختر با چشمانی درشت چشمانی پر از اميد و زندگی و انتظار
و قلبی پر از مهربونی و صداقت
و دستانی که مدام می چرخند و تن اورا همراه با نوايی دلنشين که در دشت پيچيده وادار به رقص و پايکوبی می کنند
شورو حالی وصف ناشدنی
و نگاهی مهربان از ميان ابرها خيره به او
بی نيازی
اميد
شادی
وخانه ای در انتهای دشت
خانه ای مملو از صميمت و اميددر انتظار او
....
...

No comments:

Post a Comment