Sunday, June 10, 2012

روي ميز يك گلدون گل گذاشته كه دوتا گل خوشگل رز توشه ، يكيش زرد يكيش سرخ ، يكيشو من با كلي احساس دوستي براي شري خريدم ، يكيشو مامان شري از مدرسه آورده وكلي از زيباييش هم تعريف كردند ، ولي نمي دونم چرا هميشه با اينكه زيبايي فرم و رنگ گلها ديوونم مي كنه با ديدنشون تو دلم بغض مي كنم ، ديدنشون حرصمو در مياره و اشك تو چشمام جمع ميشه !! آره بخنديد به من ديوونه كم عقل احساساتي بخنديد ولي من دلم مي سوزه كه گلها رو مي چينند ، ناراحت ميشم كه توي گلفروشيها پراز گلهاي رنگارنگه ، غصم ميگيره كه به قيمت مرگ اونا به زندگي ، عشق و دوستامون زيبايي دوباره ميديم ، با مرگ اونا خودمون روبه بقيه ثابت مي كنيم سيلقمونو مهربونيمونو عشقمونو دوستيمونو...! اين سرنوشت اونا هست و يا ما انسانها مثل هميشه حكم قاتل همه چيز در طبيعتو داريم؟ كاش فقط به فكر رفع نيازهاي زندگيمون بوديم ولي حد ما از اين حرفا گذشته ما فقط حرص داريم ..:(
گلي كه چيده بشه ديگه هيچ وقت نمي تونه دوباره زندگي كنه ، هيچ وقت نمي تونه ...پس تروخدا اونارو به اين راحتي نچينيم ... كاش هيچ گلفروشي توي دنيا وجود نداشت ، كاش...
براي چند روز زيباييشو مي خريم و يا با هديه دادنش لذت مي بريم ولي غافل از اينكه او براي هميشه مرده ، براي هميشه ، براي هميشه ... و قرباني ترين گل دنيا ، گل رز سرخ و چه سرنوشت غم انگيزي ،
خدا جونم نمي تونم ببينم كه ... ، نمي تونم ، آخه اين آدما مگر چه گلي به سرت زدند كه اختيار هر كاري رو بهشون دادي ؟ چرا اينقدر مارو پررو كردي؟ خداجونم كسي كه بتونه گلهارو بكشه كسي كه بتونه پا رو مورچه ها بذاره كسي كه بتونه حيوونا رو براي سرگرمي شكار كنه و كسي كه بتونه هم نوع خودشو بكشه زجر بده و ظلم كنه چرا اشرف مخلوقات شد؟ چرا بهش فرصت دادي تا نابودگر باشه؟ چرا؟چرا؟
دلم براي زمين مي سوزه براي زمين و هرچر كه توش هست چون ما اومديم تا اونقدر توي خودخواهيهاي خودمون غرق بشيم كه ديگه هيچي از بقيه باقي نذاريم...
حتي از آدما... !!!

No comments:

Post a Comment